رهایی از قفس

رهایی از قفس

دستت را به من بده از اتش بگذریم انان که سوختند همه تنها بودند
رهایی از قفس

رهایی از قفس

دستت را به من بده از اتش بگذریم انان که سوختند همه تنها بودند


چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
بیا تا همه تن به کشتن دهیم
مبادا که کشور به دشمن دهیم
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود”



تلخ است ،

همه فکر کنند سرت شلوغ است ،

و تنها خودت بدانی چقدر

 تنـــهایی ...



آهسته بیا

چیزی هم ننویس

نظر هم نگذار

همان که بخوانی بس است

من به بی محلی آدمها عادت دارم ......



این روزها

بیشتر از هر زمانی


دوست دارم خودم باشم !!

دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم

و نه هراس از دست دادن را .....

هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد

دلم هوای خودم را کرده است ...

همین...


چقدر زیباست کسی را دوست بداریم . . .نه از روی نیاز . . .نه از روی اجبار . . .و نه از روی تنهایی . .

فقط برای اینکه ارزش دوست داشتن را دارد . . .